تعداد کم پیوستنگاری فرهنگ علیرغم سالهای زیادی که از طرحش میگذرد
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۰۸۲۴۴
خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: محمد امین شفیعخانی، پژوهشگر اندیشکده حکمروایی فرهنگ و صنایع خلاق (حرف)، پژوهشکده سیاستگذاری شریف در یادداشتی به مسئله پیوستنگاری فرهنگی در کشور پرداخته است.
او در پیشگفتار کوتاهش بر این یادداشت چنین نوشته است: «علیرغم اهمیت موضوع «پیوستنگاری فرهنگی» و تأکید بر این اهمیت در بدنه حکمرانی فرهنگ کشور، وضعیت پیوستنگاری فرهنگی در کشور ما بسیار نامطلوب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح این یادداشت را که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته در ادامه بخوانید:
مقدمه
«پیوست فرهنگی» مفهومی است که پس از طرح در سخنان رهبری معظم انقلاب در سال ۱۳۸۶ (شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۸) و نیز تأکید چندباره معظمٌ له به ضرورت آن، مورد توجه مخاطبان دغدغهمند عرصه فرهنگ قرار گرفت. این مفهوم که شباهت زیادی به مفهوم «ارزیابی آثار فرهنگی» در محافل و منابع علمی خارجی دارد (The Interorganizational Committee on Guidelines and Principles for Social Impact Assessment ١٩٩٤)، به ویژه از آن روی مورد توجه بسیاری از دغدغهمندان قرار گرفته که نقطه امیدی برای درمان کژکارکردها و بیماریهای فراگیر فرهنگی به شمار میرود؛ بیماریهایی که در نتیجه سیاستها، اقدامات یا اجراییات توسعهای بدون اعتنا به فرهنگ رقم خوردهاند.
ساخت مسکنهای جایگزین برای روستاییان آسیبدیده از زلزله بویین زهرای قزوین، آبگیری سد سیوند شیراز و تهدید آن برای آثار باستانی، و توسعه بی مبالات واحدهای دانشگاهی به شهرستانها و روستاها (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ۱۳۸۹)، نمونههایی از مجموعه فعالیتهای توسعهای فاقد پیوست فرهنگی و مخرب برای عرصه فرهنگ است. لیکن این مطالبه رهبری و جامعه نخبگانی و فعالان فرهنگی، علیرغم این حجم از مطلوبیت، اکنون و پس از قریب به ۱۵ سال، با پیشرفت محسوس و وضع مطلوبی مواجه نیست. در این نوشتار به ریشههای این وضع نامطلوب خواهیم پرداخت:
ابهام و پیچیدگی ذاتی فرهنگ
اساساً مقوله «فرهنگ» دارای یک ابهام و پیچیدگی منحصر به فرد است که کار پیوستنگاری یا ارزیابی آثار مربوط به این حوزه را در قیاس با سایر حوزهها (نظیر حوزه محیط زیست) دشوار میکند. این اختلاف حتی میان خبرگان عرصه فرهنگ نیز در تعریف و تشخیص مصادیق فرهنگ و آثار آن وجود دارد. نتیجه این ابهام و پیچیدگی، نخست این است که تعیین و احصاء همه آثار فرهنگی یک موضوع پیوستنگاری کاری دشوار است، و دوم اینکه در اثر کمرنگشدن مرز عرصه فرهنگ با عرصهای همچون اجتماع، برخی مسائل حوزههای دیگر با مسائل حوزه فرهنگ درآمیخته شود؛ بهنحوی که حتی مسائل و آثار اجتماعی یک پدیده جز آثار فرهنگی آن لحاظ شود - مثلاً ممکن است برخی آسیبهای اجتماعی ذیل آثار فرهنگی شمرده شود - حال آنکه پیوستنگاری اجتماعی علیرغم وجود مرز کمرنگ آن با پیوستنگاری فرهنگی، مفهومی متفاوت است که بر روی آثار اجتماعی غیر فرهنگی متمرکز میشود.
نبود تجربه عملی
علیرغم گذشت سالهای زیاد از طرح مساله پیوست فرهنگی در ابعاد ملی، در عمل با تعداد بسیار کمی از پیوستنگاری فرهنگی مواجه هستیم. این کاستی در عمل، از آن روی آسیبی جدی به شمار میرود که انباشت تجربه عملی در این عرصه نوپا و بومی ضروری است. اگرچه پیوستنگاری فرهنگی قرابت زیادی به ارزیابی آثار فرهنگی دارد، لیکن تفاوتهای جدی نیز با آن دارد. ضمن آنکه اصولاً اهداف و مبانی پیوستنگاری فرهنگی در تراز ایرانی - اسلامی، متفاوت از ارزیابی آثار فرهنگی در ادبیات خارجی است. به عنوان نمونه، اولاً هدف راهبردی ارزیابی آثار فرهنگی حفظ تنوع فرهنگی در جهان است، حال آنکه هدف پیوستنگاری فرهنگی در ایران، صیانت از زندگی دینی است (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ۱۳۸۹)، ثانیاً ارزیابی آثار فرهنگی بر روی ارزیابی پسینی متمرکز است، اما پیوستنگاری فرهنگی بر ارزیابی پیشینی تمرکز دارد.
فقدان گفتمان علمی
در حالیکه انتظار میرفت تا کنون یک فضای گفتوگو و نظریهپردازی مناسب در دل جامعه نخبگان علمی و دغدغهمندان اندیشهورز فرهنگی درباره پیوستنگاری فرهنگی ایجاد شده باشد، فقدان این مهم به شدت محسوس است. در واقع عمل پیوستنگاری فرهنگی، خلأ یک گفتمان نظری بومی را به عنوان یک پشتیبان لازم احساس میکند. فارغ از فعالیتهای موردی و جزئی صورت گرفته، این فقدان به خصوص در نهاد حوزه و عالمان دینی با شدت بیشتری احساس میشود، زیرا چنانکه پیشتر گفته شد پیوستنگاری فرهنگی در تراز اسلامی-ایرانی، اقتضائات بومی خاص خود را میخواهد که بخش مهمی از این اقتضائات، اقتضائات دینی است. اساساً از اجزای مهم پیوستنگاری فرهنگی، طرح پرسشها و دغدغههای فرهنگی درباره سیاستها و اقدامات توسعهای از سوی اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی است (بنیانیان ۱۳۸۷)، عنصری که در فقدان گفتمان نظری و یک جامعه پویای علمی، مفقود خواهد بود. این مسئله موجب خلأ در دو سطح نظری پیوستنگاری فرهنگی شده است: ۱- سطح بنیاداندیشانه: که نیازمند اندیشهورزی متخصصان عرصه علوم انسانی، اجتماعی و اسلامی است. ۲- سطح راهبرد اندیشانه: که نیازمند فعالیت دانشمندان علومی همچون سیاستگذاری، مدیریت و آیندهپژوهی است، تا به ویژه ضعف مهم «روش» را در این عرصه برطرف کنند.
مشکلات نهادی
در خصوص مسائل نهادی مرتبط با پیوستنگاری فرهنگی، حداقل سه مشکل زیر محسوس است:
یک. ضعف مرجع: آنگونه که انتظار میرود، شورایعالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلی فرهنگ در کشور، بایستی متولی اصلی و مرجع پیوستنگاری فرهنگی باشد. اگرچه اقدام به ایجاد «کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری فرهنگی» ذیل این شورا، اقدامی مثبت در این باره بوده و تلاشهایی انکارناپذیر در آن صورت گرفته است، لیکن کیفیت عملکرد این کمیسیون و توانایی این نهاد و ساختار در ایجاد نقش مهم مرجعیت و جریانسازی در این عرصه، محل پرسش جدی است.
دو. پراکندهکاری کنشگران: یکی از آثار ضعف مرجعیت نهادی و متولی اصلی، ایجاد کنشگران متعددی است که مستعدّ پراکندهکاری، موازیکاری یا حتی تعارض در کارها و از آن بالاتر، تهدید چند تولیگری خواهد بود. هرچند وجود مجموعههای متعدد و خودجوش فعال در عرصه پیوستنگاری فرهنگی ارزشمند است و میتواند به ایجاد یک زیستبوم منجر شود، اما اکنون نهادهای متعددی هستند که اگرچه با انگیزهی سازنده و مطلوب، اقدام به تولیدات و فعالیتهای مختلفی میکنند، اما میتوانند دیر یا زود به چالشهای نامبرده نهادی مبتلا شوند.
سه. ضعف سازوکارهای اجرایی و تقنینی: فارغ از دو مشکلی که یاد شد، ضعف سازوکارهای اجرایی و ایجاد ضمانتهای تقنینی در پیوستنگاری فرهنگی نیز ملموس است. اگرچه اقداماتی مثبت در این خصوص از سوی مجلس شورای اسلامی در حال پیگیری است -نظیر ماده ۷ قانون پیشنهادی جدید «مردمیسازی حکمرانی» (شناسنامه قانون ۱۴۰۱)- لیکن قطعاً برای پیشرفت پیوستنگاری فرهنگی، نیازمند سازوکارهای حمایتی اجرایی و تقنینی برای صیانت از این مهم در برابر رفتارهای سلیقهای هستیم.
سخن پایانی
نکات مذکور، حاصل پرداخت به یک عرصه نوپا در سطح جهانی است که طبیعتاً بخشی از ضعفهای آن، به همین نوپایی برمیگردد. اما نمیتوان همهی ضعفهای موجود را بر دوش این مسئله انداخت و از کاستیها و کمکاریهای احتمالی غافل شد. ضمن آنکه عنایت به مشکلات موجود در وضع کنونی پیوستنگاری فرهنگی، آغازگاهی لازم برای پیشبرد و تقویت این عرصه مهم و مطلوب است.
مراجع
- بنیانیان، ح. (۱۳۸۷). پیوست فرهنگی: کلید رفع مظلومیت از فرهنگ و احیا تمدن اسلامی. پگاه حوزه، ش. ۲۳۱.
- شناسنامه قانون (۱۴۰۱). طرح مردمی سازی حکمرانی. منتشر شده در: https://shenasname.ir/shahrdari/۴۶۵۸۸-%d۸%b۷%d۸%b۱%d۸%ad-%d۹%۸۵%d۸%b۱%d۸%af%d۹%۸۵%db%۸c-%d۸%b۳%d۸%a۷%d۸%b۲%db%۸c-%d۸%ad%da%a۹%d۹%۸۵%d۸%b۱%d۸%a۷%d۹%۸۶%db%۸c
- شورایعالی انقلاب فرهنگی (۱۳۹۸). پیوست نگاری فرهنگی و اهمیت آن. منتشر شده در: https://sccr.ir/news/۴۶۳۶/۱/
- مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی (۱۳۸۹). چارچوب تهیه پیوست فرهنگی.
- The Interorganizational Committee on Guidelines and Principles for Social Impact Assessment (١٩٩٤) Guidelines and Principles For Social Impact Assessment, U.S. Department of Commerce National Oceanic and Atmospheric Administration National Marine Fisheries Service.
کد خبر 5678103منبع: مهر
کلیدواژه: پیوست فرهنگی مقام معظم رهبری فرهنگ عمومی جانفدا معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی نشر صاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دفاع مقدس قاسم سلیمانی تازه های نشر موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران سازمان تبلیغات اسلامی سومین سالگرد شهید قاسم سلیمانی سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شورای عالی انقلاب فرهنگی جشنواره قصه گویی پیوست نگاری فرهنگی ارزیابی آثار فرهنگی مجلس شورای اسلامی پیوست نگاری فرهنگ پیوست فرهنگی عرصه فرهنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۰۸۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
ایسنا/لرستان یک نویسنده و پژوهشگر معتقد است: جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است.
محمدجعفر محمدزاده امروز (۱۵ اردیبهشت ماه) در دومین نشست ایوار درباره شعر میرنوروز که در محل دانشنامه مطبوعات ایران برگزار شد، بیان کرد: بازخوانی اشعار عرفانی و تعلیمی میرنوروز نشان میدهد جایگاه این شاعر مهم عصر صفوی در گنجینه شعر فارسی مغفول مانده است. شاعرانی مانند میرنوروز را باید از نگاه ملی ارزیابی کرد و بررسی آثار او باید مقوم هویت ملی ما در چارچوب ایران فرهنگی باشد.
رئیس دانشنامه مطبوعات ایران ادامه داد: اگرچه وجه غالب اشعار میرنوروز سبک هندی بوده، اما تاثیرپذیری او از شاعران سبک عراقی و آثار شاعرانی مانند نظامی مشهود است.
نویسنده کتاب «بیداری در باغ مومیایی» افزود: همانطور که امروزه بیش از ۴۰۰۰ رباعی الحاقی و منسوب به خیام وجود دارد، به دلیل تفوق وجه شاعرانگی و تاثیرگذاری میرنوروز بر ادبیات منطقه، اشعار فراوانی به این شاعر شیفته منسوب شده است که باید با نگاه علمی سره را از ناسره شناسایی کرد.
شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است
علیاکبر شکارچی، موسیقیدان و فرهنگپژوه نیز در این نشست گفت: میرنوروز شاعری وارسته و آزاده بود که شعرش آمیخته با عشق و هنر است، گویی دست او در جیب خدا بوده است. شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است و تا شاعری درونش پالایش نشده باشد اشعار پرشور دینی نمیتواند از درون او بجوشد.
مولف کتاب «بیست ترانه کهن لری» تاکید کرد: اینکه تمنیات در کنار الهیات در شعر میرنوروز وجود دارد طبیعی و برخاسته از حقیقت روح انسان است. توجه به تمایلات نفسانی و ابعاد جسمانی بخشی از وجود آدمی است و دلیلی بر انکار آن وجود ندارد.
خالق «کوهسار» و «بهارباد» با بیان خاطراتی از شکلگیری گروه چاووش در کنار اساتیدی مانند حسین علیزاده و زندهیادان هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان، افزود: ملودیهای لری برخاسته از زندگی و طبیعت است و شعر میرنوروز نقش مهمی در بالندگی موسیقی لری داشته است.
«میرنوروز» شاعری است که باید از نو شناخت
کرم علیرضایی، نویسنده کتاب «میرنوروز، شاعر ناشناخته» نیز در دومین نشست ایوار، با اشاره به اینکه نگاه به میرنوروز باید تعدیل شود و تغییر کند و شخصیت این عارف و منتقد زمانه خود به درستی شناخته شود، گفت: دو چهره بودن این شاعر شیفته طبیعت شعر او است و نباید گاهی او را اهریمنی و گاه اهورایی دانست تا آنجا که امروز در زیستبوم او هیچ کوچهای حتی به نام او نیست.
مولف «ترانههای لری میرنوروز» به جنبههای عاطفی شعر میرنوروز اشاره و اظهار کرد: آنیمای عشق در شعر میرنوروز تبلور دارد که نباید آن را هرزه پویی تلقی کرد.
علیرضایی افزود: سه نوع زن در شعر میرنوروز برجسته است، زن اهورایی، زن اهریمنی و زن آرمانی و آنیمایی که جای بررسی روانشناختی دارد.
میرنوروز شاعری سرآمد به لحاظ سبکی و زبانی است
فرزین رسایی، مترجم و زبانشناس نیز در دومین نشست ایوار گفت: بررسی احوالات میرنوروز در پژوهشهای امروز مغفول مانده است و توقع میرفت ادیب و محقق ارجمندی مانند عبدالحسین زرینکوب، در کارنامه آثار خود به معرفی شعر میرنوروز میپرداخت.
وی آشناییزدایی را هنر محتوم شاعران خواند و بیان کرد: در شعر میرنوروز هنجارگریزی و هنجارآفرینیهای بسیار به چشم میخورد.
او ادامه داد: موسیقی شعر میرنوروز چه به لحاظ آوایی و موسیقی بیرونی و چه به لحاظ ساختار عمودی و موسیقی درونی سرشار از ابتکار و نوآوری شاعرانه است.
این مترجم و پژوهشگر زبان افزود: اشعار بسیاری به میرنوروز نسبت داده میشود که به دلایل سبکی و محتوایی میتوان آنها را شناسایی کرد و از دیوان او سترد.
رسایی با اشاره به ترجمهناپذیری شعر، گفت: در جغرافیای میرنوروز مردم سرشت شاعرانه دارند و اتفاق زبانی در شعرهای میرنوروز و پدیدارشناسی شعر او شایسته بررسی بیشتر است.
دوری میرنوروز از مراکز رسمی شعر عصر صفوی باعث غیبت او از تاریخ پژوهشهای ادبی است
در ادامه این نشست، یادداشت عبدالجبار کاکایی، شاعر خوانده شد. او با اشاره به اینکه بیتوجهی میرنوروز به مرکز توسعه سبکهای ادبی در قرن دوازدهم که اصفهان و شیراز بود، سبب شد تا در تاریخ پژوهشهای ادبی کمتر از او یاد شود، تاکید کرد: میرنوروز بیش از نیایشنامههای فارسی و تحمیدیههایش به واسطه مفردات گویش لری بین اهالی زاگرس طرف توجه بوده است. البته بین تحمیدیهها و نعتهایش تا آثار غنایی از جهت فصاحت و بلاغت فاصله معناداری است که احتمالا به سیر تجارب شاعر برمیگردد.
شاعر آثار «سالهای تاکنون» و «آوازهای واپسین» با اشاره به سطح زیباشناختی آثار میرنوروز، افزود: قصههای عاشقانه برساخته از تک بیتهای میرنوروز، روال عادی تاریخنویسی بومی سرزمین ماست که نیاکان ما در آثار نوابغ و نخبگان به بازکاوی رویاهای خویش میپرداختند.
بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز، مقوم زبان فارسی است
ساسان والیزاده، نسخهشناس و فعال فرهنگی و رسانهای هم که در نشست ایوار بهعنوان کارشناس مجری حضور داشت، بیان کرد: جورچین گنجینه زبان فارسی با بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز کامل میشود و کشف و معرفی این آثار مقوم زبان فارسی است.
شاعر کتاب «هانا و بوطیقای ایوار» درباره جایگاه زن در آثار میرنوروز، گفت: میرنوروز شاعری است که زندگی در آثار او نبض تندی دارد. زنستایی در شعر میرنوروز لطافتی دلنشین به اشعار او داده است، آنچنان که با آشناییزدایی در شعر، استعاره «هِل» را برای معشوق به جای تصویر تکراری «گُل» به کار میبرد که توجه به ارجاعات مفهومی و آرامشبخشی این واژه نشان از معماری لطیف ذهن این شاعر دارد.
وی درباره نشستهای ایوار توضیح داد: این حرکت فرهنگی مستقل هر ماه با نکوداشت یک چهره یا بازکاوی یک مسأله فرهنگی در بازآفرینی و معرفی فرهنگ لرستان در آیینه هویت و فرهنگ ملی تلاش دارد.
ارجاعات پژوهشی ما به آثار سیاحان است
اسعد غضنفری، فعال فرهنگی نیز در مراسم نکوداشت مقام میرنوروز، شاعر عصر صفوی، با تاکید بر اینکه به علت غلبه نداشتن رویکرد پژوهشی و بیتوجهی به پژوهشگران بومی، ارجاعات و رویکرد ما در تحقیقات به آثار سیاحان غربی است، افزود: برای بازیابی هویت واقعی فرهنگ لرستان ضرورت دارد پژوهشگران به بازخوانی و بازیابی اسناد و منابع دست اول این جغرافیا دست یازند.
این فعال فرهنگی با اشاره به مرارتها و نحوه جمعآوری و تصحیح کلیات دیوان میرنوروز توسط زندهیاد استاد اسفندیار غضنفری امرایی در سال ۱۳۴۷ گفت: در آن زمان بهجز در موسیقی، میرنوروز شناختهشده نبود و این میرعارف خداشناس را به نام شاعری لاابالی و هرزهگرد میشناختند.
انتهای پیام